نمیدونم پیج بلاگفا چه قد دیدن داره که هی نگاش میکنم؟!
خبرت هست که بی روی تو آرامم نیست؟
نمیدونم چه فایده ای داره اینقد حرف زدن درباره موضوعی که قرار نیس حرف زدن راجع بهش تغییرش بده.
بعضی رنگا واقعا رنگای زندگی ان:)یه جور خاصی یهو چشتو میگیرن!
درد از دل میاد.
چه جوری میشه وبلاگو برد رو بلاگریا جای دیگه!
دم امتحاناس و میخوام فرندز شرو کنم:دی
دورو برم پره از افراد دوست نما که استفاده ابزاری میکنن از هم دیگه :) اصن به روتون بیارم چی میشه ؟خیلی گندش در میاد؟!
یه سری سلکشن از یکی گرفتم اصن اووووف :دی
جمه بازار کسی نیس؟
این سرماخوردگیه ول کن نیستا!
تعطیله نمیاد نمیره نمیبینه نمینویسه پاک میکنه! خوش به حالش:)
فک کنم فرجه ها برم یزد اصن آخ جونش:دی
بعضی ادما هستن ذاتن نمکن نگاشون میکنی میخای لپاشونو بکنی
خاب دیدم مردم واقعا حس میکردم که دارم میرم یه جوری معلق بودم ناجور :|
دلم یه نینی میخاد هی گازش بگیرم
از وقتی گودرو بستن وبلاگ فقط دوتا لایک میخوره یکی مخاطب خاصه یکی سیمین:دی اونم چند درمیون میزنن حس میکنم خاموشه
انبار باروت، کثافت کاری لحظه ها، ترس از دست، تهوع، یخ نوشته ها،سنگ فرش دلتنگیم!، جماعت علاف پلاسی، روزی 20تا اد، کتاب سایه ،سی دی رو میز!،قلنج کمر،نقاشی ،بادوم،پسته های تک نفره، عصبانیت، احمقانه! ، تلق تولوق قطار،اینهمه خاطره!آرزوی تنفر،یه مشت همه چی، من خونمونومیخام،من ازینجا فراریم. اینم یه مدل دیگش بود.
فک کنم سبک نوشتنو عوض کنم و زیاد زیاد بنویسم اصن یه وضعی :دی
دارم به یه مدل بی نیازی میرسم حس خوبیه :)
دوروزه خیلی شادم:)
در همون لحظه که شادم گند میخوره بهم
از خاله زنک بازی متنفرم نمیذارم این مدل ادما هم دورو برم باشن!
سرکشیدم تو را و تشنه ترم
*نوش نگاه، هوشنگ ابتهاج، تاسیان، زرد، 21، خسته!
*رویا، دیوار، فروغ، مهدی اخوان ثالث، حافظ، مستی ،یار، هات چاکلت، بنفش!، کمال دار برای من کمال پرست، محمد علی بهمنی، یه روز خوب!